خبر خوش

خبر خوش برای کسانی که میخوان کسب درآمد عالی داشته باشن تا چند روز آینده روش های کسب درآمد در منزل با اینترنت را بهتون معرفی می کنم که باهاش به درآمد ایده عالی برسید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ

سایت جدید کلیکی با پرداختی و معتبر

از طریق لینک زیر وارد سایت شوید و فعالیت خود را آغاز کنید و به کسب درآمد برسید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ

روش جدید کسب درآمد از اینترنت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ

قیمت دلار در بازار یکشنبه پانزدهم اردیبهشت ۹۸

قیمت دلار در بازار یکشنبه پانزدهم اردیبهشت ۹۸/ افزایش ۲۵۰ تومانی اسکناس دلار در صرافی‌های بانکی

بازار ارز امروز، با افزایش قیمت همراه شد. روندی که در سامانه سنا بانک مرکزی نیز مشهود است و حکایت از افزایش ۲۵۰ تومانی دلار برای متقاضی ارز دارد. هرچند امروز به دلیل تعطیلی بازار‌های جهانی،  بانک مرکزی نرخ ۴۷ ارز را اعلام کرد که بر اساس آن نرخ همه ارز‌ها نسبت به روز گذشته ثابت ماند.

به گزارش تابناک اقتصادی؛ در معاملات امروز (یکشنبه پانزدهم اردیبهشت ۹۸) بهای ارز در بازار افزایش داشت. این روند بعدازظهر تغییر مسیر در جهت کاهش داشته است. به گونه‌ای که مشاهدات خبرنگار تابناک اقتصادی از بازار آزاد تهران، حکایت از افزایش قیمت دلار تا پیش از ظهر به نرخ ۱۵۱۰۰ تومان داشت، اما در حال حاضر با کاهش مواجه شده و به رقم ۱۴۹۵۰ تومان رسیده است. همچنین یورو در بازار آزاد تا سطح ۱۶۸۹۰ تومان هم افزایش داشت، اما در ادامه روز به رقم ۱۶۷۵۰ تومان بازگشته است. در هم امارات نیز امروز به نرخ ۴۰۵۰ تومان رسید، ولی در حال حاضر، ۳۹۸۰ تومان می‌باشد.

بر اساس این گزارش و به نقل از اطلاعات سامانه سنا بانک مرکزی، امروز هر دلار آمریکا به نرخ ۱۴۶۰۰ تومان در صرافی‌های مجاز و بانکی خریداری شده و به قیمت ۱۴۷۵۰ تومان به متقاضی دریافت دلار آمریکا فروخته شده است. این رقم نسبت به روز قبل، ۲۵۰ تومان افزایش داشته است. همچنین هر یورو در سنا به نرخ ۱۶۵۰۰ تومان خریداری شده و با افزایش ۳۰۰ تومانی به قیمت ۱۶۶۵۰ تومان به متقاضی دریافت یورو فروخته شده است.
 
نرخ رسمی ۴۷ ارز ثابت ماند

بر اساس اعلام بانک مرکزی هر دلار آمریکا برای امروز «یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه ۹۸» بدون تغییر نسبت به روز گذشته ۴۲ هزار ریال قیمت خورد. همچنین روز جاری هر پوند انگلیس بدون تغییر نسبت به روز گذشته ۵۴ هزار و ۸۳۲ ریال و هر یورو نیز ۴۶ هزار و ۹۸۵ ریال ارزش‌گذاری شد.

افزون بر این، هر فرانک سوئیس ۴۱ هزار و ۳۰۷ ریال، کرون سوئد ۴ هزار و ۴۰۲ ریال، کرون نروژ ۴ هزار و ۸۲۷ ریال، کرون دانمارک ۶ هزار و ۳۰۱ ریال، روپیه هند ۶۰۸ ریال، درهم امارات متحده عربی ۱۱ هزار و ۴۳۷ ریال، دینار کویت ۱۳۷ هزار و ۷۸ ریال، یکصد روپیه پاکستان ۲۹ هزار و ۶۹۵ ریال، یکصد ین ژاپن ۳۷ هزار و ۷۵۴ ریال، دلار هنگ کنگ ۵ هزار و ۳۵۴ ریال، ریال عمان ۱۰۹ هزار و ۲۳۲ ریال و دلار کانادا ۳۱ هزار و ۲۶۲ ریال قیمت خورد.

از سویی دیگر، نرخ دلار نیوزیلند ۲۷ هزار و ۹۱۰ ریال، راند آفریقای جنوبی ۲ هزار ۹۲۷ ریال، لیر ترکیه ۷ هزار و ۴۳ ریال، روبل روسیه ۶۴۶ ریال، ریال قطر ۱۱ هزار و ۵۳۹ ریال، یکصد دینار عراق ۳ هزار و ۵۲۸ ریال، لیر سوریه ۸۲ ریال، دلار استرالیا ۲۹ هزار و ۴۹۰ ریال، ریال سعودی ۱۱ هزار و ۲۰۱ ریال، دینار بحرین ۱۱۱ هزار و ۷۰۲ ریال، دلار سنگاپور ۳۰ هزار و ۸۷۳ ریال، یکصد تاکای بنگلادش ۴۹ هزار و ۷۹۳ ریال، ده روپیه سریلانکا ۲ هزار و ۳۶۹ ریال، کیات میانمار ۲۸ ریال و یکصد روپیه نپال ۳۷ هزار و ۷۷۱ ریال تعیین شد.

افزون بر این، نرخ یکصد درام ارمنستان ۸ هزار و ۷۳۷ ریال، دینار لیبی ۲۹ هزار و ۹۹۴ ریال، یوان چین ۶ هزار و ۲۳۷ ریال، یکصد بات تایلند ۱۳۱ هزار ۷۰۹ ریال، رینگیت مالزی ۱۰ هزار و ۱۴۷ ریال، یک هزار وون کره جنوبی ۳۶ هزار و ۷۴ ریال، دینار اردن ۵۹ هزار و ۲۳۹ ریال، یکصد تنگه قزاقستان ۱۱ هزار و ۱۳ ریال، لاری گرجستان ۱۵ هزار و ۵۲۸ ریال، یک هزار روپیه اندونزی ۲ هزار و ۹۵۸ ریال، افغانی افغانستان ۵۴۱ ریال، روبل جدید بلاروس ۱۹ هزار و ۹۱۲ ریال، منات آذربایجان ۲۴ هزار و ۷۰۷ ریال، یکصد پزوی فیلیپین ۸۱ هزار و ۱۳۸ ریال، سومونی تاجیکستان ۴ هزار و ۴۵۰ ریال، بولیوار جدید ونزوئلا ۴ هزار و ۲۰۶ ریال و منات جدید ترکمنستان ۱۲ هزار ریال ارزش‌گذاری شد.
منبع:تابناک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ

خروج بیش از ۱.۷ هزار میلیارد دلار منابع

خروج بیش از ۱.۷ هزار میلیارد دلار منابع ذی قیمت ارزی برای واردات، چه دستاوردی برای اقتصاد ایران داشته است؟

اتاق بازرگانی مشهد، گزارشی با نام مورد کاوی خروج منابع ذی‌قیمت ارزی برای واردات منتشر کرده که نشان می‌دهد، بین سال‌های ۱۳۵۲ تا ۱۳۹۶ در مجموع یک هزار و ۷۱۳ میلیارد و ۶۰۶ میلیون دلار بابت واردات کالا و خدمات از کشور خارج شده است. بررسی‌ها نشان داده اند که خروج این حجم عظیم از منابع ارزی نتوانسته است دستاورد چندانی برای اقتصاد ایران داشته باشد و به عبارت بهتر، این منابع ذی قیمت هدر رفته اند.

به گزارش «تابناک اقتصادی»؛ به تازگی اتاق بازرگانی مشهد، نتایج تحقیقی را با تیتر «موردکاوی خروج منابع ذی‌قیمت ارزی برای واردات» منتشر کرده است. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که دولت‌های بر سر کار آمده در ایران، منابع هنگفت و ذی‌قیمت ارزی را برای واردات کالا و خدمات هزینه کرده اند، حال آن که این هزینه‌کرد دستاورد مشخصی برای تولید و اقتصاد ایران نداشته باشد. در ادامه به بررسی نتایج این تحقیق خواهیم پرداخت.

در مقدمه این تحقیق آمده است: حکایت این روز‌های اقتصاد و اجتماع ایران بسیار پیچیده است. از شروع برنامه ریزی توسعه در ایران هفتاد سال می‌گذرد؛ اما کشور با وجود در دسترس بودن منابع عظیم ارزی طی چند دهه گذشته، هنوز با انواع مشکلات یک جامعه توسعه نیافته رو به روست. آنچه در زمینه اقتصادی در این مدت انجام شده، بیشتر فرصت سوزی بوده که ثمره آن، عقب افتادن از کشور‌هایی است که در زمینه اقتصادی از ما بسیار عقب مانده‌تر بوده اند و اکنون آن‌ها نقش بازیگر به خود گرفته اند و ما نقش بازی شونده. این در حالی است که کشور در زمینه‌های سیاسی و امنیتی، توانمندی‌های قابل توجهی داشته و هنوز هم دارد.

با نگاهی به وضعیت اقتصاد کشور، درمی‌یابیم مسیر‌های طی شده در بیش از شش دهه گذشته، نه تنها کشور را در زمینه اقتصاد و توسعه به اهدافمان نزدیک نکرده است، بلکه گاه از آن دور شده ایم. بسیاری از دولت‌ها ـ هرچند نه همه آن ها ـ با اتکا به درآمد‌های نفتی، جامعه‌ای را شکل داده اند که از یک سو توان تولیدی کارآمد و قابل مطرح شدن در جهان را ندارد و از سوی دیگر تشنه مصرف است. اولویت نخست بسیاری از این دولت ها، خرید محبوبیت و پنهان کردن اشتباهات و کارنابلدی‌های تصمیم گیران اقتصادی است و اولویت دومشان نیز نمایش نماد‌های توسعه در سطوح مختلف جامعه است که البته به مدد واردات صورت می‌گیرد؛ از این روی، عاشق و شیفته واردات هستند و تصور می‌کنند با مصرف، آن هم مصرف دست ساخته‌های خارجی و نه مبتنی بر فناوری داخلی، می‌توان جامعه را به گمان خود به سمت تولید و توسعه هدایت کرد.

گزارش پیش روی به بررسی وجه واردات در اقتصاد، آن هم در شرایطی که کشور با تحریم‌های شدید رو به رو بوده است می‌پردازد.

آنچه در وهله نخست نگران کننده و قابل توجه است، نبود برنامه، تفکر و استراتژی مشخص برای برخورد، نظارت و هدایت مقوله واردات در راستای توسعه صنعتی در تاریخ اقتصادی کشور است و اینکه این ابزار همانند بسیاری از ابزار‌های اقتصادی با تکیه بر دیدگاه‌های ایده آلیستی مبتنی بر بازار، تحت کنترل گروه‌های رانت طلب قرار گرفته و با توجیهات گوناگون آنان توسعه واقعی تولید را به محاق برده و مسبب انحرافات شدید در ساختار‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور شده است. نتیجه این امر، گسترش بی حد و حساب بخش‌های نامولد و رانت طلب بوده که بیشتر از آن که به اشتغال و تولید داخلی کمک کنند، کشور را آزمایشگاه و بازار مکاره انواع تولیدات وارداتی کم کیفیت کرده و زمینه‌های اشتغال و رشد سایر کشور‌ها را فراهم نموده اند.

در ادامه و در بخش اول این گزارش، به بررسی روند تحول خروج ارز از کشور بابت واردات کالا و خدمات پرداخته شده است.


در سال‌های ۱۳۵۲ تا ۱۳۹۶ چقدر ارز برای واردات کالا و خدمات از کشور خارج شده است؟

جداول زیر نشان می‌دهند، از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۹۶ در مجموع یک هزار و ۷۱۳ میلیارد و ۶۰۶ میلیون دلار بابت واردات کالا و خدمات از کشور خارج شده است که از این میزان ۳۴۴ میلیارد و ۳۷۱ میلیون دلار بابت واردات خدمات و یک هزار و ۳۶۹ میلیارد و ۲۳۵ میلیون دلار بابت واردات کالا بوده است. نکته بااهمیت این است که از کل ارزش واردات انجام شده بین سال‌های ۱۳۵۲ تا ۱۳۹۶ حدود ۸۴.۶ درصد یا به عبارتی یک هزار و ۴۵۰ میلیون و ۳۲۳ هزار دلار، از زمان آغاز برنامه اول توسعه به بعد بوده است.
در بخش دوم این گزارش به جزئیات حجم ارزشی واردات و سهم هر بخش طی سال‌های ۱۳۴۹ تا ۱۳۹۵ پرداخته شده است.

بین سال‌های ۱۳۴۹ تا ۱۳۹۵ ارز‌های هزینه شده برای واردات، بیشتر برای واردات کدام گروه اصلی هزینه شده است؟

همان گونه که در نمودار زیر می‌بینید، کالا‌های وارد شده به ده گروه اصلی تقسیم شده اند که بین سال‌های ۱۳۴۹ تا ۱۳۹۵ بیشترین ارزش کالا‌های وارد شده متعلق به گروه ماشین آلات و لوازم حمل و نقل بوده است. در بازه مذکور ارزش واردات گروه ماشین آلات و لوازم حمل و نقل، حدود ۴۱۰ میلیارد و ۶۴۵ میلیون دلار بوده است.
در نهایت در ادامه گزارش و در ضمیمه یک آن این پرسش مطرح شده است که؛

با توجه به خروج این حجم عظیم از منابع ارزشمند ارزی برای واردات، دستاورد ما در شاخص‌های اقتصادی چه بوده است؟

در این ضمیمه، چندین پارامتر اقتصاد کلان کشور برای پاسخ به این پرسش مورد بررسی قرار گرفته است.

شاخص اول رشد اقتصادی: وضعیت رشد اقتصادی کشور طی سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۹۶ نشان می‌دهد که اقتصاد ایران پس از سال ۱۳۵۲ که با افزایش درآمد‌های نفتی رو به رو شده است، نتوانسته رشد مشخص، پایدار و منضبطی را طی سال‌های بعد به جامعه ارزانی دارد. با وجود این که در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ حساب ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملی شکل گرفت تا از اثر نوسانات قیمت نفت در اقتصاد ملی جلوگیری کند، فقر تصمیم سازی در کشور، صرفاً رشد‌های پایین و در بعضی سال‌ها منفی را به ارمغان آورده و بدینگونه کشور در دام رشد‌های پایین گرفتار شده است. در حالی که مشاهده می‌شود طی این مدت کشور‌های در حال توسعه که شرایط نسبی و حتی موقعیت‌ها و ظرفیت‌های اقتصادی به مراتب کمتری از ایران داشته اند توانسته اند مسیر توسعه بلندمدت و تولید را به خوبی پیش ببرند.
شاخص دوم تورم: نرخ تورم دو دوره مشخص در اقتصاد ایران نمود واضح داشته است: قبل از سال ۱۳۵۲ که درآمد‌های نفتی رشد نیافته بود، جامعه با نرخ‌های تورم منطقی و پایین در حد متوسط ۲.۸ درصد سالانه رو به روست، اما پس از سال ۱۳۵۲ متوسط نرخ تورم به ارقام ۱۸.۴ درصد می‌رسد که مسلماً تشریح مقادیر این نرخ به عوامل مختلفی از جمله مصرفی شدن جامعه، ضعف تولید واقعی در جامعه، گسترده شدن بخش‌های نامولد و خدماتی که در خدمت واردات هستند و بزرگ و بی ضابطه شدن بخش دولتی بازمی‌گردد.
شاخص سوم سرانه تولید ناخالص داخلی: این شاخص نشان می‌دهد، به طور متوسط هر فرد جامعه، چه سهمی در ارزش کالا‌ها و خدمات تولید داخل داشته و این سهم آیا با تغییرات زمانی و تکنولوژی، گسترش آموزش و زیرساخت‌های اقتصادی جامعه رشد متناسبی داشته است یا خیر؟ مشاهده می‌شود شاخص‌ها در این زمینه بسیار ناامید کننده هستند و سرانه تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت (بدون در نظر گرفتن اثرات تورمی) در سال ۱۳۹۳ در سطح سال ۱۳۵۰ است؛ یعنی در ۴۵ سال گذشتهریال جامعه نتوانسته به طور متوسط کالا‌های ارزشمندتری تولید و ارائه کند.

همچنین گزارش ها نشان می‌دهد که تولید ناخالص سرانه ایران در سال ۲۰۱۷ تنها ۵۴۱۵ دلار است، حال آنکه متوسط تولید سرانه ۲۰ کشور برتر جهان ۵۹۷۱۴ دلار است؛ یعنی اقتصاد و جامعه ایران به صورت سرانه تنها در حد ۹ درصد کشور‌های برتر توانسته درآمدزایی و تولید داشته باشد. به عبارت بهتر، توان درآمدزایی هر ده ایرانی معادل یک نفر از مردم ۲۰ کشور برتر گزارش شده است.

نتیجه آن که بررسی این شاخص‌ها نشان می‌دهد، خروج این حجم عظیم از منابع ارزشمند ارزی برای واردات، نتوانسته است دستاورد چندانی برای اقتصاد ایران داشته باشد.

منبع: تابناک

کانال تلگرام



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ

دور شدن آرزوی مشتریان «رامک خودرو» با سوار شدن بر قیمت ارز!

باید خیلی پیش از این‌ها خودروی خریداری شده شان را تحویل می‌گرفتند و از سواری با آن لذت می‌بردند، ولی هر چه بیشتر زمان می‌گذرد، آرزوهایشان سوار بر نرخ ارز، از دسترسشان دورتر و دورتر می‌شود و تحقق ناپذیرتر به نظر می‌رسد.

به گزارش «تابناک»؛ چند ماه پیش زمانی که دادستان وقت تهران از مفتوح بودن ۱۵ هزار پرونده شاکیان خرید و پیش خرید خودرو در دستگاه قضایی خبر داد، شاید می‌شد حدس زد که فرجام پیشروی اغلب خریداران خودرو وضعیتی مشابه باشد؛ اما تصور اینکه خودرویی موجود باشد و به دست خریدار نرسد، دور از انتظار بود.

وضعیتی که برای خریداران محصولان «رامک خودرو» پیش آمده و آنقدر پیچ و تاب خورده و لاینحل شده که مجابشان کرده، تجمع کرده و تلاش کنند به این واسطه به خریدشان برسند؛ به خودرو‌هایی که شمار زیادی از آن‌ها در گمرک گیر افتاده و ترخیص نمی‌شود.

 
بیشتر بخوانید

شرایطی که به باور مشتریان این شرکت، به رغم اعتراض ایشان و تجمع شان مقابل دادگستری تهران، «تأخیر در تحویل خودرو»ست، نه کلاهبرداری؛ کلاهبرداری‌هایی نظیر آنچه در چند شرکت خودرویی دیگر رقم خورده و انبوه شکایاتی را سبب شده است که یک طرف آن‌ها شرکت‌هایی هستند که نه خودرویی برای عرضه دارند و نه پول چندانی در حساب برای تودیع به خریداران.

شرایطی که در پرونده رامک خودرو متفاوت است، چون به باور خریداران معترض، مدیران رامک بیش از تعداد خودرو‌هایی که وارد کرده اند، پیش فروش داشته اند و در نتیجه پرداخت نکردن حقوق گمرکی خودرو‌های وارداتی، موجب شده زمان طولانی از موعد تحویل بگذرد و خریداران دست خالی بمانند.

این در حالی است که برخی از خریداران محصولات رامک خودرو در سال گذشته دعوت نامه تکمیل خریدشان را دریافت کرده و با واریز وجوه باقی مانده و حتی پرداخت حقوق تکلیفی در قانون مانند مالیات بر ارزش افزوده، همه فرایند دریافت خودرو را پیموده اند و در نهایت دستشان از خودرو خریداری شده کوتاه مانده است.

وضعیتی که با توجه به برنامه ارائه شده توسط مدیران این شرکت برای دایر کردن خط مونتاژ محصولاتی چون خودرو «تیوولی» در ایران و وارد کردن قطعات مورد نیاز برای مونتاژ در این خط و البته ترخیص نشدن این قطعات از گمرک، عجیب به نظر می‌رسد، چون نشان می‌دهد این شرکت با داعیه وارد کردن خط تولید خودرویی جدید به کشور پا به عرصه گذاشته و اکنون جمعیت بزرگ معترض را به وجود آورده که «تجمع» را تنها راه احقاق حقوقشان یافته اند.

تجمعی که یکی از حاضران در آن، علت شکل گیری اش را زمزمه‌هایی می‌داند که پیرامون افزایش قیمت محصولات خریداری شده از این شرکت به گوش می‌رسد. افزایشی که در نتیجه افزایش قیمت ارز است و ظاهرا گمرک ترخیص خودرو‌ها را منوط به پرداخت آن می‌داند، در حالی که به باور خریداران، قصور در پرداخت حقوق گمرکی متوجه ایشان نیست و رامک خودرو در این خصوص قصور داشته و موظف به جبران است.

شرکتی که به باور مشتریانش، قصورش به پرداخت نکردن حقوق گمرکی محدود نمی‌ماند و دست کم بابت تأخیر طولانی مدت در تحویل خودرو هم به خریداران ضرر و زیان پرداخت کرده و علاوه بر آن، سود سپرده متوقف شده ایشان را نیز محاسبه و پرداخت نماید؛ درست به همان شکلی که امثال ایران خودرو و سایپا در صورت تأخیر در تحویل خودرو عمل می‌کنند.

به این موارد، قصور و کوتاهی رامک خودرو در دایر کردن خط تولید و مونتاژ خودرو را هم باید افزود که موجب خواهد شد در صورت تحویل خودرو به خریداران هم مشکلات فراوان در یافتن قطعات یدکی و هزینه‌های تعمیر و نگهداری این خودرو‌ها به مشتریان تحمیل شود. اصلی مهم که در قوانین و مقررات واردات خودرو به کشور دیده شده و بر اساس آن، تنها خودرو‌هایی مجوز واردات می‌گیرند که در کشور نمایندگی داشته باشند و حقوق خریداران آن‌ها در دریافت خدمات گارانتی و وارانتی دیده شده باشد.

شرایطی که دست کم رامک خودرو تا این لحظه فاقد آنهاست و با توجه به اخبار فراوانی که پیرامون این شرکت به گوش می‌رسد و از بازداشت برخی مدیران شرکت تا مسدود شدن حساب‌های شرکت، طیف وسیعی از اخبار را شامل می‌شود، بعید است هرگز محقق شوند. دورنمای تاریکی که اگر خریداران خودرو از این شرکت را نگران نکرده و تجمع‌های پرشمار ایشان را موجب نشود، جای تعجب خواهد داشت!

کانال تلگرام

منبع: تابناک

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ

بین‌الملل 7142بازدید ‍ پ باجگیری جدید آمریکا از کشورها با ابزار تحریم ایران!

آمریکا همواره از تحریم به عنوان ابزاری برای تحت فشار قرار دادن رقبا و دشمنان و یا کسب امتیاز از متحدانش استفاده کرده است.

به گزارش «تابناک»؛ در همین راستا، به تازگی ماجرای اعطای معافیت های تحریمی به کشورهای خریدار نفت ایران، مسأله ساز شده و به رغم اینکه واشنگتن اعلام کرده به هیچ کشوری معافیت نخواهد داد، همچنان آن ها در حال رایزنی برای کسب معافیت ها هستند.

عراق نیز یکی از کشورهایی است که تلاش های گسترده ای برای معاف شدن مجدد از تحریم های ایران انجام داده است؛ تلاش هایی که تاکنون با پاسخ منفی واشنگتن مواجه شده است.

با این حال، گزارش ها حاکی از این است که آمریکا برای معاف کردن مجدد عراق از تحریم ها، شروطی را مطرح کرده که معنایی جز باج خواهی از دولت عراق ندارد.

در همین زمینه، حمید بعیدی‌نژاد، سفیر جمهوری اسلامی ایران در لندن، با نقل توئیت یک کارشناس عراقی، در صفحه توئیتر خود نوشت: «بر اساس برخی منابع سیاسی عراقی، آمریکا به دولت عراق اطلاع داده، در صورتی که تا نیمه ماه آینده میلادی با شرکت آمریکایی «اکسان موبیل» قرارداد انرژی امضا کند، دولت آمریکا برای ادامه همکاری‌های اقتصادی دولت عراق با ایران معافیت صادر خواهد کرد.»

کارشناس عراقی که بعیدی‌نژاد این مطلب را از او نقل کرده، «مهند سلوم» نام دارد. منابع رسمی عراقی یا آمریکایی‌ تاکنون این خبر را تأیید نکرده‌اند.

دولت عراق به ‌دنبال آن است که برای ادامه همکاری‌های اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران، از آمریکا معافیت کسب کند.

واشنگتن روز دوم اردیبهشت اعلام کرد، دیگر معافیت‌های تحریمی را برای کشورهای طرف تجاری ایران تمدید نمی‌کند.

چند نکته در اینجا قابل ذکر است؛

نخست اینکه، آمریکا احتمالا به این نتیجه رسیده که نمی تواند کامل کشورها را وادار به تبعیت از تحریم های ایران کند و به همین جهت در پی آن است در قبال اعطای معافیت به عراق، امتیازاتی از این کشور بگیرد.

دوم؛ در این فرایند، آمریکا متوجه شده است که نمی تواند با رویکرد امنیتی و سیاسی، ایران را در عراق کنترل و مهار کند. به همین جهت با افزایش نفوذ اقتصادی در عراق و وابسته کردن اقتصاد این کشور به خود، کاستن از نفوذ ایران را دنبال خواهد کرد؛ سیاستی که سعودی ها اخیرا در پیش گرفته و قراردادهای کلان اقتصادی با عراق امضا کرده اند.

سوم؛ در این راستا، به نظر می رسد ایران برای جلوگیری از کاهش نفوذ خود در عراق، توافقات اقتصادی امضا شده با عراق را به سرعت وارد مرحله اجرا کند و تعاملات اقتصادی خود با این کشور را بیش از گذشته گسترش دهد.

کانال تلگرام

منبع: تابناک


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ

«کوپن» به اقتصاد کشور بازمی‌گردد/ کدام کالاها کوپنی می‌شود؟/ تصمیم موقتی برای مقابله با تحریم‌ها

«کوپن» به اقتصاد کشور بازمی‌گردد/ کدام کالاها کوپنی می‌شود؟/ تصمیم موقتی برای مقابله با تحریم‌ها

۲۱ شهریور ماه سال ۹۰ بود که وزیر صنعت، معدن و تجارت وقت در دولت دهم از خداحافظی با «سیستم کوپنی» خبر داد و گفت: به طور کلی با اجرای طرح هدفمند شدن یارانه‌ها، باید با سیستم کالابرگی خداحافظی کنیم، زیرا این سیستم برای زمان خاصی طراحی شده و موقت بود و دوران آن گذشته است؛ هرچند هشت سال از آن زمان می‌گذرد، با شروع جنگ اقتصادی آمریکا زمزمه‌هایی درباره بازگشت «کوپن» به گوش می‌رسد.

به گزارش «تابناک»؛ اقتصاد کوپنی یا سهمینه بندی (rationing) به معنای کنترل مصنوعی توزیع منابع کمیاب است. در واقع مدیریت و منابع محدود غذایی و اقلام اساسی مورد نیاز یک کشور توسط دولت را اقتصاد سهمیه بندی می‌گویند. در بررسی چگونگی بهره گیری از این سیستم به منظور تأمین معیشت مردم و اختصاص کالا‌های مورد نیاز به آن‌ها باید اشاره کرد که سابقه ورود کوپن به اقتصاد ایران به ابتدای دهه ۶۰ برمی گردد. در آن برهه ستاد بسیج اقتصادی با توجه به شرایط خاص کشور تشکیل شد. کوپن‌های مرحله اول تا هشتم زیر نظر ستاد بسیج اقتصادی کشور مستقر در نخست وزیری چاپ و با همکاری بانک صادرات توزیع می‌شد.

سیستم کوپنی چیست و چطور وارد اقتصاد ما شد؟

باید اشاره کرد که کوپن‌های ارزاق عمومی ده نوع بود و از آن زمان توزیع شد تا در صورت لزوم، کالا‌هایی که ممکن بود به علل مختلف کم یا گران عرضه شود، سهمیه‌بندی گردد. اما با پایان یافتن جنگ و عادی شدن شرایط اقتصادی کشور، لزوم ادامه فعالیت ستاد بسیج اقتصادی به صورت گسترده منتفی شد و بنابراین، وظایف اجرایی این ستاد به وزارت بازرگانی انتقال یافت.


از اوایل دهه ۶۰ تا زمانی که شاهد برچیده شدن سیستم کوپنی در دولت دهم بودیم، سیزده مرحله کالابرگ منتشر شد و در نهایت با اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها و تغییر شرایط کشور، دیگر نیازی به توزیع کوپن در کشور احساس نشد و تصمیم به جمع آوری این نوع اداره اقتصاد و معیشت مردم در خصوص برخی کالا‌ها که یادگار دهه شصت و دوران جنگ تحمیلی بود به سر رسید.

هشت سال سیستم اقتصادی بدون کوپن

«مهدی غضنفری» وزیر صنعت، معدن و تجارت دولت دهم که در دوره او تصمیم جمع آوری سیستم کوپنی گرفته شد، درباره چرایی چنین تصمیمی در آن برهه گفته بود: «کالابرگ در واقع نوعی یارانه کالایی بود که دولت به مردم پرداخت می‌کرد و بعد از آن یارانه‌ها مستقیم از طریق هدفمند شدن به مردم داده شد. به طور کلی با اجرای طرح هدفمند شدن یارانه‌ها باید با سیستم کالابرگی خداحافظی کنیم، زیرا این سیستم برای زمان خاصی طراحی شده و موقت بود که آن دوران سپری شده است.»

وی تأکید کرده بود: «سیستم توزیع کالابرگ، ابزاری برای تنظیم بازار است و اگر روزی دولت علاقه‌مند باشد تا نرخ برخی از کالا‌ها را کنترل کند، می‌تواند از طریق کالابرگ این کار را انجام دهد. البته این طرح به دلیل این که باید بخشی از هزینه‌های قیمت کالا را دولت بپردازد، هزینه‌های خاص خود را دارد.»

اقتصاد بدون کوپن، هشت سال (از سال ۹۰ تا سال ۹۸) ادامه یافت، تا اینکه آمریکایی‌ها در زمان تصدی دولت این کشور توسط «دونالد ترامپ» جمهوری خواه ضمن خروج از قرارداد بین المللی برجام که به امضای هفت کشور دنیا رسیده و شورای امنیت سازمان ملل به موجب آن تصمیم گیری کرده است، تصمیم گرفتند فشار‌های بی سابقه‌ای را از طریق اعمال تحریم‌های ظالمانه علیه حاکمیت و ملت ایران اعمال کند.

همین فشار‌های آمریکایی‌ها و تلاش آن‌ها برای ضربه زدن به اقتصاد کشور باعث شد که در برخی کالا‌ها مشکلاتی را در داخل کشور شاهد باشیم؛ موضوعی که برخی کارشناسان و مسئولان را بر آن داشت تا به فکر بازگشت به سیستم کوپنی بیفتند و در این رابطه اظهارنظر کنند؛ هرچند این مسأله مخالفانی دارد، گویا با توجه به شرایط کشور و تصمیماتی که مجلس و دولت در این خصوص گرفته اند، پس از هشت سال باید بار دیگر شاهد اجرای سیستم کالابرگی در کشور باشیم.

تصمیم مجلس برای بازگشت به سیستم کوپنی

در اسفند ماه سال گذشته، به دنبال انتقاد کارشناسان و نمایندگان مجلس در مورد اختصاص ارز یارانه‌ای به واردات که تنها منجر به توزیع رانت برای عده‌ای خاص شده، کمیسیون تلفیق مجلس، پیشنهاد کوپنی شدن کالا‌های اساسی را به تصویب رساند. به گفته نایب‌رئیس کمیسیون تلفیق لایحه بودجه، کالابرگ الکترونیکی برای تأمین کالا‌های اساسی به مردم داده می‌شود و طبق مصوبه کمیسیون تلفیق، دولت مکلف است در سال ۱۳۹۸ مابه‌التفاوت ریالی ۱۴ میلیارد دلار از منابع حاصل از صدور نفت سهم خود را به شیوه زیر صرف حمایت از معیشت مردم و حمایت از تولید کند.

بنابراین دولت مکلف است در سال ۹۸ مابه‌التفاوت ریالی ۱۴ میلیارد دلار از منابع حاصل از صدور نفت سهم خود را به شیوه زیر صرف حمایت از معیشت مردم و تولید کند.

۱-واردات و یا خرید تولید داخل و توزیع کالا‌های اساسی (دارو، تجهیزات پزشکی و نهاده‌های کشاورزی با نرخ ارز ترجیحی)

۲-واردات و یا خرید تولیدات داخل و توزیع کالا‌های اساسی (دارو و تجهیزات پزشکی و نهاده‌های کشاورزی و دامی با نرخ ارز نیمایی و اختصاص مابه‌التفاوت آن با نرخ نیمایی برای معیشت مردم و حمایت از تولی)

۳- دولت از کالابرگ الکترونیکی برای تامین کالا‌های اساسی مورد نیاز مردم با نرخ ارز ترجیحی و یا پرداخت نقدی استفاده می‌نماید.

۴- دولت موظف است به حسن اجرای این بند نظارت و گزارش عملکرد را هر سه ماه یک بار به کمیسیون‌های برنامه‌وبودجه، اقتصاد و کشاورزی ارائه کند.

جهانگیری: شاید ناچار به اجرای سیستم کوپنی بشویم

البته دولت گویا هنوز به تصمیم نهایی در خصوص اجرای سیستم کوپنی نرسیده است، هرچند چاره‌ای هم غیر از آن نمی‌بیند. در همین خصوص معاون اول رئیس جمهور روز گذشته گفته: «در شرایط جدید اقتصادی که کشور با آن روبه روست، دو نظریه وجود دارد: یکی اینکه حالا که به سمت محدودیت‌های بیشتر می‌رویم، باید نقش دولت پررنگ‌تر شود و حتی شاید ناچار شویم در برخی کالا‌ها به سمت سهمیه‌بندی و توزیع کوپنی کالا‌ها حرکت کنیم که پیش‌نیاز این طرح این است که دولت دوباره خود عهده‌دار وظایف و برنامه‌های توزیع کالا شود.»

اسحاق جهانگیری عنوان کرده است: «عده زیادی از فعالان و صاحب‌نظران اقتصادی با این نظریه مخالف هستند. این افراد معتقدند در چنین شرایط سخت اقتصادی، باید به سمت آزاد کردن اقتصاد پیش رویم و حتی محدودیت‌ها و قید و بند‌هایی که قبلا داشته‌ایم، هم برطرف کنیم و به جای توزیع از طریق سهمیه‌بندی و کمک به قشرهای ضعیف جامعه، اقتصاد را آزاد کنیم و یارانه‌های پنهان را نقدی در اختیار مردم قرار دهیم و مردم از دولت یارانه دریافت کنند تا هزینه افزایش قیمت‌ها جبران شود. باید به زودی در خصوص این دو نظریه تصمیم‌گیری کنیم.»

پدر کوپن ایران چه می‌گوید؟

«جواد اسماعیلی» کسی که سال‌های سال نبض اقتصاد دولتی ایران را در ستاد بسیج اقتصادی در دست داشته است، حالا می‌گوید که مخالف بازگشت کوپن است. در پاسخ به اینکه کوپن بار دیگر به نظام اقتصادی ایران بازگردد، می‌گویم نه. الحمدالله مشکل خاصی وجود ندارد و کمبود چندانی احساس نمی‌شود. انبار‌های گندم، روغن و برنج و البته ذخیره سایر اقلام در وضعیت مطلوبی قرار دارد. اطلاعات دقیقی در این زمینه دارم و سیاسی صحبت نمی‌کنم. همین دیروز وقتی وضعیت ذخیره روغن را پیگیری می‌کردم، شنیدم که در وضعیت مطلوبی قرار داریم. برنج و گندم هم همین‌طور. من حتی می‌توانم فکسی را به شما نشان دهم که کشور تایلند التماس می‌کند که برنج این کشور را خریداری کنیم.

من فکر می‌کنم کسانی که از احیای کوپن دفاع کرده‌اند، کمی عجله می‌کنند. البته نگرانی وجود دارد. به هر حال در شرایط تحریم به سر می‌بریم. تحریم به هر حال با دشواری‌هایی همراه است که قابل کتمان نیست. اما باید به شرایط امروز و امکانی که برای واردات کالا‌ها از کشور‌های مختلف وجود دارد نیز توجه کرد. مواد غذایی هم چندان تحت تاثیر تحریم‌ها نیست و حساسیتی روی آن نیست به راحتی وارد می‌شود.

چه کالا‌هایی کوپنی می‌شود؟

با توجه به تصمیم مجلس، متقاعد شدن دولت و تأکید بسیاری از کارشناسان که معتقدند باید برای تنظیم بازار درباره برخی محصولات از جمله کالا‌های اساسی به سمت اجرای طرح بهره گیری از کالابرگی الکترونیکی برویم تا بتوانیم چنین اقلامی را مساوی بین قشرهای مختلف جامعه به ویژه طبقات آسیب پذیر توزیع کنیم، در سال جاری باید در خصوص برخی کالا‌ها شاهد استفاده از کوپن الکترونیکی باشیم.

هرچند برخی کارشناسان مخالف بهره گیری از چنین سیستمی و بازگشت به دوره کوپن هستند و معتقدند به دلیل اینکه این موضوع نوعی بازگشت به عقب است و از طرفی هم به دلیل وجود اقلام مصرفی فراوان در انبار‌ها نیازی به اجرای چنین طرحی نیست، فشار‌های آمریکایی‌ها برای زمینگیر کردن اقتصاد کشور و همچنین عدم درک صحیح برخی از مردم از چنین شرایطی و میل گسترده آن به مصرف و ذخیره کردن کالا اجرای این طرح را اجتناب ناپذیر می‌نمایاند.

گفته می‌شود، طبق مصوبات قبلی دولت، ۲۵ کالای مصرفی و مواد اولیه مشمول تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی بود که احتمالاً همین کالا‌های مصرفی با تغییرات محدود، به صورت کالابرگ الکترونیکی توزیع خواهد شد. «برنج، گوشت قرمز، مرغ، تخم‌مرغ، شکر، روغن، عدس، لپه، نخود، لوبیا، چای و ...» کالا‌های مصرفی هستند که احتمالاً در سال جاری به صورت کالابرگ الکترونیک توزیع خواهند شد.

کانال تلگرام

منبع: تابناک


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ

از «دست‌بوسی روحانی» تا «عکس‌بوسی وزیر کشور»+تصاویر

انتشار فیلم دست بوسی یکی از نمایندگان برای «حسن روحانی» در حاشیه حضور رئیس جمهور در جلسه رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی در مجلس در شبکه های اجتماعی بازتاب گسترده ای یافت و واکنش های زیادی به همراه داشت، حالا «عبدالرضا عزیزی» نماینده شیروان در مجلس در حضور وزیر کشور، تصویر وی را در برابر همه حاضران که دهیاران و اعضای شورای اسلامی روستاهای خراسان شمالی بودند، بوسید.

به گزارش «تابناک»؛ سال گذشته و در جریان جلسه رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی صمت، اقتصاد و کار، فیلمی از «عزت الله یوسفیان ملا» منتشر شد که نشان می داد این نماینده مجلس در مصافحه با «حسن روحانی»، بوسه‌ای بر دستان رئیس جمهور می‌زند. موضوعی که با واکنش های زیادی در فضای رسانه ای و شبکه های اجتماعی مواجه شد، تا اینکه یوسفیان ملا در این باره توضیحاتی داد.

نماینده مردم آمل در مجلس شورای اسلامی درباره فیلم پرحاشیه‌ای که نشان می‌دهد او دست رئیس جمهور را بوسیده است، گفته بود که «آقای روحانی استاد راهنمای من در دانشگاه بودند. ایشان رأی ملت، تنفیذ رهبری و بزرگترین اعتبارات را دارند. من اگر هم دست ایشان را می‌بوسیدم به آن افتخار می‌کردم.»

وی در پاسخ به این که او بالاخره دست رئیس جمهور را بوسیده یا نه عنوان کرده است: «شما می‌گویید فیلم آیا در فیلم پیدا نیست؟ شما می‌گویید به نظر می‌آید پس می‌شود به فیلم اعتماد کرد؟» وی تأکید کرد: «من دست ایشان را نبوسیدم اگر هم می‌بوسیدم افتخار می‌کردم. آن‌هایی که فیلم را می‌بینند، حدس می‌زنند که من سرم را تکان دادم؛ اما این گونه نیست.»

این نماینده مجلس در پاسخ به این که به نظر می‌رسد او سرش را خم کرده است ادامه داد: «نه من سرم را خم نکردم. ایشان سرشان را دراز کردند. صورت من پشت کتف فرد دیگری بود؛ یعنی ایشان مقابل صورت من دست داده بودند.»

یوسفیان در پاسخ به این که او به نظر راضی‌ترین نماینده در جمع نمایندگان است، گفته: «من خیلی راضی هستم. ایشان ۱۸ پروژه ملی برای ما تدارک دیدند و ۶۷۰ میلیارد برای مازندران اعتبار دادند که فقط به آمل رسیده بود. همین جاده هراز شبانه روزی کار می‌کند. ما بسیار راضی هستیم.»

پس از این اقدام حالا تصویری از نماینده دیگری منتشر شده که در حضور وزیر کشور، تصویر «عبدالرضا رحمانی فضلی» را می بوسد. «عبدالرضا عزیزی» نماینده مردم شیروان در مجلس شورای اسلامی و رئیس پیشین کمیسیون اجتماعی که اتفاقا هم نام و همشهری وزیر کشور است، در حاشیه همایش دهیاران و اعضای شوراهای اسلامی روستاهای خراسان شمالی در حضور وزیر کشور، تصویر وی را بوسید.

در این برنامه که تصویری از رحمانی فضلی به‌عنوان هدیه مجموعه مدیران ارشد استان برای وی طراحی‌ شده بود، نمایندگان مردم خراسان شمالی در مجلس، وزیر کشور و استاندار خراسان شمالی حضور داشتند که مراسم رونمایی از تصویر وزیر کشور به‌عنوان هدیه انجام شد. پس‌ازاین رونمایی ناگهان عبدالرضا عزیزی به سمت این قاب عکس حرکت کرد و تصویر وزیر کشور را در تعجب همگان بوسید.

وی در پاسخ به این که او بالاخره دست رئیس جمهور را بوسیده یا نه عنوان کرده است: «شما می‌گویید فیلم آیا در فیلم پیدا نیست؟ شما می‌گویید به نظر می‌آید پس می‌شود به فیلم اعتماد کرد؟» وی تأکید کرد: «من دست ایشان را نبوسیدم اگر هم می‌بوسیدم افتخار می‌کردم. آن‌هایی که فیلم را می‌بینند، حدس می‌زنند که من سرم را تکان دادم؛ اما این گونه نیست.»

این نماینده مجلس در پاسخ به این که به نظر می‌رسد او سرش را خم کرده است ادامه داد: «نه من سرم را خم نکردم. ایشان سرشان را دراز کردند. صورت من پشت کتف فرد دیگری بود؛ یعنی ایشان مقابل صورت من دست داده بودند.»

یوسفیان در پاسخ به این که او به نظر راضی‌ترین نماینده در جمع نمایندگان است، گفته: «من خیلی راضی هستم. ایشان ۱۸ پروژه ملی برای ما تدارک دیدند و ۶۷۰ میلیارد برای مازندران اعتبار دادند که فقط به آمل رسیده بود. همین جاده هراز شبانه روزی کار می‌کند. ما بسیار راضی هستیم.»

پس از این اقدام حالا تصویری از نماینده دیگری منتشر شده که در حضور وزیر کشور، تصویر «عبدالرضا رحمانی فضلی» را می بوسد. «عبدالرضا عزیزی» نماینده مردم شیروان در مجلس شورای اسلامی و رئیس پیشین کمیسیون اجتماعی که اتفاقا هم نام و همشهری وزیر کشور است، در حاشیه همایش دهیاران و اعضای شوراهای اسلامی روستاهای خراسان شمالی در حضور وزیر کشور، تصویر وی را بوسید.

در این برنامه که تصویری از رحمانی فضلی به‌عنوان هدیه مجموعه مدیران ارشد استان برای وی طراحی‌ شده بود، نمایندگان مردم خراسان شمالی در مجلس، وزیر کشور و استاندار خراسان شمالی حضور داشتند که مراسم رونمایی از تصویر وزیر کشور به‌عنوان هدیه انجام شد. پس‌ازاین رونمایی ناگهان عبدالرضا عزیزی به سمت این قاب عکس حرکت کرد و تصویر وزیر کشور را در تعجب همگان بوسید.

منبع: تابناک

کانال تلگرام


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ

چرا قدرت بدون مذاکره به نتیجه مطلوب نمی‌رسد؟ / باید قدرت میدانی را به دستاورد‌های عینی تبدیل کرد

سیاست خارجی کشور ایران به رغم همه ضعف ها و قوت هایش، فراز و نشیب های زیادی را در چهل سال گذشته به خود دیده است؛ فراز و نشیب هایی که گاه حاصل تحولاتی در کشور بوده و در مواقع زیادی نیز برگرفته از تحولات بیرونی و تغییرات در دینامیزم های قدرت و سیاست در منطقه و جهان بوده است.

به گزارش «تابناک»؛ متناسب با این تحولات و فراز و نشیب ها، تغییراتی نیز در تصمیم گیری و اجرا در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز به وجود آمده است. در این راستا، نقش دیپلمات های کشورمان در مواجهه با تحولات و اعمال تغییرات در سیاست خارجی برجسته بوده است. یکی از این دیپلمات ها که اکنون نیز در نقش وزیر خارجه پیشبرد سیاست خارجی ایران را بر عهده دارد، محمد جواد ظریف است.

در همین رابطه، چندی پیش، فصلنامه تخصصی «سیاست خارجی» گفت وگویی با محمد جواد ظریف در مورد دستاوردها، چالش ها و مسیر طی شده سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در چهل سال گذشته انجام داده که بازخوانی آن می تواند درک درست، واقع بینانه و دقیقی از سیاست خارجی ایران به ویژه در وضعیت خطیر کنونی در اختیار عموم و متخصصان این حوزه قرار دهد.

نقطه تمرکز اصلی ظریف در این مصاحبه ـ که خلاصه ای از آن را در اینجا منتشر می کنیم ـ تلاقی قدرت و مذاکره است. در واقع، استدلال اصلی وزیر خارجه ایران این است که جمهوری اسلامی زمانی توانسته در سیاست خارجی دستاورد ملموس داشته باشد که قادر بوده قدرت میدانی را با مذاکره تلفیق کند و از دل آن ها یک سیاست خارجی موفق را داشته باشد.

سؤال: جناب آقای دکتر ظریف با توجه به تجربه طولانی، سوابق، تخصص و مسئولیت‌های متعدد حضرتعالی در حوزه سیاست خارجی، امروز و پس از گذشت چهل سال از تاریخ انقلاب اسلامی اگر بخواهید مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجی را تبیین نمایید، چه مسأله‌ای را مطرح می‌کنید؟

اگر به شعار اصلی انقلاب نگاه کنید اولین شعار ارتباط مستقیم با استقلال دارد (استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی) که بیانگر نگرانی مردم از مداخله بیگانگان در مقدرات و سرنوشتشان بود. یکی از سه خواست اصلی مردم در حرکت انقلابی ـ که طبیعتاً باید شکل دهنده سیاست خارجی بعد از انقلاب باشد ـ خواست آنها برای استقلال و تعیین سرنوشت بود و این مهمترین مشخصه سیاست خارجی بعد از انقلاب است.

البته دستیابی به استقلال و حفظ آن بی هزینه نبوده است. علت این هزینه مندی این بوده که یک روند وابستگی در منطقه مهمی را متوقف کرده است. برخی می‌پرسند چرا این اتفاق برای دیگران نمی‌افتد؟ دو دلیل وجود دارد؛ هیچ چیز در دنیا در خلأ شکل نمی‌گیرد. استقلال ما باید در چارچوب و قالب وابستگی نظام قبلی مورد بررسی قرار گیرد. این وابستگی در یک منطقه بسیار استراتژیک و مهم بوده که تأمین کننده بسیاری از منافع و دلمشغولی‌های غرب بوده است. وابستگی رژیم گذشته به معنای آن نیست که آن رژیم از خودش هیچ اختیاری نداشت. رژیم گذشته بعضی وقتها سعی بر موازنه هم می‌کرد. ارتباط با شوروی و چین و برخی اقدامات رژیم قبل برای ایجاد موازنه بود و یا شاید بالا بردن توان چانه زنی در ارتباط با محور اصلی، ولی واقعیت آن بود که هم غرب یک عنصر تعیین کننده برای امنیت ایران بود و هم ایران یک عنصر تعیین کننده بوده برای محاسبات غرب در این منطقه. فلذا استقلال برای ایران با این سابقه و در این چارچوب فرق می‌کند با استقلال یک کشور در یک فضای دیگر. یک کلمه است ولی دو مفهوم و معنای متفاوت دارد، چون در دو قالب و ظرف متفاوت زمانی و مکانی و نیز ژئوپلیتیکی مطرح می‌شود.

یک نکته‌ای عرض کردم و آن ضرورت نگاه واقع گرایانه است؛ یعنی ما باید هزینه مند بودن استقلال عملی و گفتمانی خود را بدانیم. یعنی ما باید قبول کنیم که این حرکت ما هزینه مند بود. بخشی از این هزینه ناشی از اصل استقلال است و قسمتی از آن ناشی از عملکرد و اشتباهات خود ما. نباید هیچ یک از این دو را در یک تحلیل واقع بینانه فراموش کنیم. پرسش این است که آیا آنچه به دست آوردیم ارزش این هزینه‌ها را دارد یا نه. ما نمی‌توانیم این واقعیت را که دولت‌های دیگر حرکت انقلاب اسلامی را به درست یا غلط یک چالش برای نظام بین‌الملل تصور می‌کردند در تحلیل خود فراموش کنیم، ولی بالاخره این یک واقعیت بود و برای همین شوروی و امریکا و اروپا و منطقه همگی از صدام در جنگ علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی حمایت می‌کردند. پایه ی قدرت معنایی ایران همین واقیعت است. در این معادله نقش مردم بسیار مهم است: درون‌زایی یعنی نقش مردم. پایه قدرت معنایی ایران همین است.

سؤال: در چهار دهه گذشته، جمهوری اسلامی ایران موفق به کسب موفقیت‌های چشمگیری در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی شده است. شما نقش دیپلماسی در این موفقیت‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ و مهمترین عناصر موثر در این موفقیت‌ها را چه می‌دانید؟

مذاکره یک بخش عمده روابط بین‌الملل است. ما چند اتفاق مهم در روابط خارجی مان در 40 سال گذشته داریم. هدف من تحلیل این وقایع نیست و تلاش هم نمی‌کنم بعد از 40 سال، حوادثی را که باید در ظرف زمانی خودشان بررسی کنیم، ارزیابی فلّه‌ای کنم. همیشه می‌شود با نگاه به گذشته بگوییم که اگر این طور عمل میشد بهتر بود؛ اما در یک امتداد این را نگاه بکنیم و در ظرف خودش، آن وقت یک معنای دیگری پیدا می‌کند، ولی آنچه من می‌خواهم بیان کنم، نقش مذاکره در پایان دادن به منازعات و یا در نهادینه کردن دستاوردهاست. مذاکره پایان دهنده بحران است و نباید مذاکره را به عنوان یک امر ضد ارزش و مساوی با تسلیم تلقی کنیم. زمانی که مذاکره و قدرت میدانی همزمان و با هماهنگی مورد استفاده قرار گیرد، بیشترین دستاورد را دارد، ولی اگر یکی از این دو نباشد و یا هماهنگی وجود نداشته باشد و یا در شرایط مناسب به یاری یکدیگر نیایند، دستاوردها بسیار پایین می‌آید و یا حتی خدای ناکرده با ناکامی مواجه می‌شویم، ولی صرف نظر از شکست یا موفقیت، اصل مذاکره، امری ضروری است و در تاریخ 40 ساله بعد از انقلاب هم به عنوان یک واقعیت پذیرفته شده است.

سؤال: اگر بخواهیم مهمترین نقاط عطف سیاست خارجی جمهوری اسلامی در این چهل سال را معین کنیم شما چه مقاطعی را تعیین می‌نمایید و در هر یک از این نقاط عطف، چگونه می‌توان ایده شما مبتنی بر موفقیت بر اساس پیوند قدرت میدانی و مذاکره را نشان داد؟

 مهمترین نقاط عطف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را بدین گونه می‌توانیم دسته بندی نماییم؛

واقعه گروگان گیری سفارت آمریکا

واقعه گروگان گیری سفارت آمریکا در چه ظرف زمانی و سابقه تاریخی شکل گرفت؟ مهم است با توجه به رویکرد اصلی که انقلاب داشت و نگاه اصلی، که یک نگاه استقلال خواهی است و نگرانی مردم که اگر به شعارشان نگاه بکنیم، نگرانی اولشان، همان بازگشت سلطه خارجی هست. یک بار هم تجربه اش را در کودتای 32 دیده بودند. تلاش من فهم گروگان گیری است. این یک تجربه است و این تجربه چطور ختم شد؟ با مذاکرات. نتیجه مذاکرات هم ارتباط داشت با زمان ورود به مذاکره و میزان استفاده از شرایط که فعلا اینجا جای بحث آن نیست. اگر به شعارهای مردم نگاه کنیم، نگرانی اولشان، همان بازگشت سلطه خارجی هست. یک بار هم تجربه اش را کرده بودند. این مسأله در فهم مساله گروگان گیری بسیار کمک می‌کند. آمریکا در سازمان ملل تلاش کرد مسأله ایران را تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل به عنوان یک تهدید علیه صلح و امنیت مطرح نماید که در نهایت با مذاکرات الجزایر خاتمه یافت. این یک تجربه است؛ اما چطور ختم شد؟ این مساله نیز با مذاکره به پایان رسید؛ مذاکره پایان دهنده بحران است.

جنگ ایران و عراق

نقطه عطف بعدی جنگ تحمیلی است. چند نکته برجسته در مورد جنگ وجود دارد: یک تصوری که به این جنگ منجر شد. چه تصوری بود در زمانی که جنگ شد؟ تصوری بود که دولت ما دولت تازه کاری است و نیروهای نظامی پاشیده اند و ادعا هم میشد که وفاداری شان محل تردید است و ایران ناتوان است و لذا می‌توانند ظرف چند هفته از طریق حمله به ایران به فروپاشی کشور یا شکست انقلاب برسند. برای همین هم تا یک هفته شورای امنیت سازمان ملل متحد هیچ اقدامی نمی‌کرد. اگر تحلیل‌های اول جنگ را بخوانید همه تحلیل‌های آمریکایی‌ها در اول جنگ این بود که جمهوری اسلامی ظرف یکی دو هفته سقوط می‌کند. به همین دلیل ما می‌بینیم که قطعنامه 479 یک هفته بعد از جنگ صادر می‌شود. 22 سپتامبر جنگ شروع شد و یک هفته بعد، یعنی 28 سپتامبر قطعنامه صادر شد.

شما این را با قطعنامه 660 ـ که هشت ساعت بعد از حمله عراق به کویت صادر شد مقایسه بکنید. با اینکه حمله عراق روز اول اوت بود و همه دنیا وارد تعطیلات تابستانی شده بودند. نکته دومی که در مقایسه این دو قطعنامه باید اشاره کنیم، این است، در حالی که یک کشور است که به ایران و کویت حمله کرده ولی قطعنامه 660، عراق را نه تنها محکوم می‌کند بلکه صدام را از عواقب وخیم اقدام خودش می‌ترساند. اما قطعنامه 479 نه تنها عراق را محکوم نکرد بلکه فقط خواهان متوقف شدن جنگ شد حتی خواهان عقب نشینی نشد. چرا؟ اینها همه به خاطر تصور ناتوانی ایران است.

اولین قطعنامه شورای امنیت که به لزوم عقب نشینی نیروهای خارجی اشاره دارد قطعنامه‌ای است که بعد از فتح خرمشهر صادر می‌شود. در فاصله شروع جنگ تا فتح خرمشهر هیچ قطعنامه دیگری نداریم. اینجا تغییر تصور دنیا از قدرت ایران باعث می‌شود که قطعنامه کمی به آنچه نرم بین‌المللی است نزدیک‌تر می‌شود. قطعنامه‌های بعدی نموداری از ترکیب قدرت میدانی با توان مذاکراتی است. در قطعنامه 598 که در اوج قدرت میدانی ایران مذاکره شد با کمک یک دیپلماسی و مذاکره فعال تبدیل می‌شود به قطعنامه‌ای که حداقل سه تا از خواسته‌های جمهوری اسلامی ایران را در خودش دارد. بنده در مذاکرات همه قطعنامه‌ها از بعد از فتح خرمشهر بودم و می‌دانم که علاوه بر قدرت میدانی آنچه به دستاوردهای 598 انجامید مذاکرات بسیار جدی و هدفمندی بود که توانست قدرت میدانی را به دستاوردهای عینی تبدیل کند.

این سه خواسته جمهوری اسلامی در قطعنامه از طریق دیپلماسی مبتنی بر قدرت حاصل می‌شود. لذا پیوند دیپلماسی و قدرت بسیار مهم است و همان گونه که دیپلماسی بدون قدرت میدانی برد بسیار کمی دارد، قدرت نیز بدون دیپلماسی تبدیل به دستاوردی نمی‌شود. کما این که قطعنامه 540 در اوج قدرت ما بود، تماما علیه ماست. لذا مشخص است که قدرت صرف به نتیجه مطلوب نمی‌رسد.

ایجاد اجماع در جهان اسلام حول یک محور

محکومیت کتاب آیات شیطانی به عنوان ارتداد از طریق مذاکره و دیپلماسی حاصل شد. پس از انتشار کتاب اهانت آمیز آیات شیطانی توسط سلمان رشدی در مهرماه 1367 و فتوای ارتداد او توسط امام خمینی(ره) در بهمن 1367( فوریه 1989)، تلاش دیپلماتیک گسترده‌ای برای بسیج جهان اسلام به عمل آمد و دستگاه دیپلماسی ایران موفق شد با وجود عدم رابطه با کشور عربستان، در اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی اجماعی ایجاد نماید که منجر به صدور قطعنامه ارتداد سلمان رشدی توسط 46 وزیر امورخارجه این سازمان در اسفند 1367( مارس 1989) شد.

پذیرش شرایط ایران و قطعنامه 598 توسط صدام حسین

هر چند جنگ در مرداد ماه سال 1367 به پایان رسید، مشکلات متعددی بین دو کشور حل نشده باقی مانده بود، از جمله تداوم اشغال برخی از مناطق ایران، عدم تعیین تکلیف ده‌ها هزار اسیر جنگی و 2500 کیلومتر مربع در اواخر جنگ هنوز در اشغال عراق بود. وضعیت مرزی بین ایران و عراق پس از لغو توافق 1975 توسط صدام، بلاتکلیف مانده بود. اما با مذاکرات فشرده و هوشمندانه تیم مذاکراتی ایران و جناب آقای سیروس ناصری، سرانجام، صدام حسین در نامه تاریخی 24  مرداد 1369 به رئیس جمهور وقت ایران، مرحوم هاشمی رفسنجانی نوشت: آنچه می‌خواستید تحقق می‌یابد. وی تمام شرایط ایران از جمله قرارداد 1975 الجزایر، عقب‌نشینی نیروهای عراقی از اراضی اشغال شده ایران و آزادی اسیران ایرانی را پذیرفت. این دستاورد مهم، تنها با مذاکره به دست آمد.

تصمیم بر اعلان بی‌طرفی در جنگ کویت

مرحله بعدی تصمیم مهم دیپلماتیک جمهوری اسلامی برای بی طرفی فعال در جنگ کویت بود که آن هم در واقع یک سیاست فعال بود که از قبل از جنگ کویت شروع شد.

تعیین متجاوز در جنگ ایران و عراق

هرچند در بند ششم قطعنامه 598 بحث تعیین متجاوز در جنگ ایران و عراق به دبیرکل سازمان ملل محول شده بود، هدف اعلان رسمی متجاوز از طرف دبیر کل، روندی بسیار مشکل بود و با مقاومت قدرت‌های بزرگ روبه رو شده بود که در تخاصم با ایران بودند و این مسأله را موفقیت چشمگیری برای ایران محسوب می‌کردند. از طرف دیگر، دستگاه دیپلماسی کشوربا تلاش پیگیر بر تحقق آن متمرکز شده بود. البته، دبیرکل برای انجام این اقدام بسیار حساس، نیاز به فضای مناسب و مساعد سیاسی نسبت به ایران نیز داشت که در آن شرایط فضای سیاسی علیه ایران بود. درآن زمان، دستگاه دیپلماسی ایران، درگیر یک اقدام انسان‌دوستانه گسترده شد. صدها زندانی لبنانی و فلسطینی در زندان‌های اسرائیل در شرایط نامساعدی اسیر بودند و پیکر ده‌ها شهید نزد اسرائیلی‌ها بود و درمقابل اجساد چند سرباز اسرائیلی در دست لبنانی‌ها نگهداری می‌شد.در نتیجه، مذاکرات مستمر ایران با آقای پیکو،نماینده دبیرکل سازمان ملل و بدون هیچ مذاکره‌ای با نمایندگان اسرائیل و آمریکا،همگی صدها اسیر دربند زندان خیام اسرائیل آزاد و پیکرهای شهدای لبنان بازگردانده شد و هشت گروگان آمریکایی و اجساد چند سرباز اسرائیلی که در اختیار لبنانی ها بود نیز به نماینده سازمان ملل تحویل شد.در آن زمان جناب آقای دکتر خرازی، نماینده وقت ایران در سازمان ملل و اینجانب به شدت درگیر این مسأله انسان‌دوستانه شده بودیم و بارها بین تهران، دمشق و نیویورک سفر کردیم. ایجاد این فضای مساعد، راه را برای اعلان رسمی متجاوز توسط دبیرکل سازمان ملل هموار ساخت. تیم دیپلماتیک ایران در نیویورک نیز با تلاش پیگیر و تهیه گزارش‌های مستدل و مفصل، دبیرکل را متقاعد به اعلان رسمی متجاوز کرده و در نهایت خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل درهجدهم  آذر 1370 (دسامبر 1991) با ناکافی دانستن توجیهات عراق، این کشوررا به عنوان متجاوز معرفی کرد. بدین ترتیب، از طریق دیپلماسی طولانی و مذاکره، ایران به بزرگترین پیروزی دیپلماتیک خود درجنگ تحمیلی دست یافت. در نتیجه، خواست مردم (اعلان متجاوز) که برای آن سال‌ها جنگیدند، سه سال پس از پایان جنگ (بواسطه قطعنامه 598) به دست آمد که نتیجه دیپلماسی مبتنی بر قدرت بود.

جنگ بوسنی

یکی دیگر از مقاطع مهم روابط بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران در بحران بوسنی است که مجموعه‌ای از کامیابی‌ها و ناکامی‌ها را داشتیم. موفقیت ما این بود که بحران بوسنی توانست جهان اسلام را متحد کند و ایران با تشکیل گروه تماس گرفت و نیز گروه ویژه کمک رسانی توانست کشورهای اسلامی را در معادلات جهانی در خارج از منطقه خاورمیانه و در قلب اروپا وارد نماید. در این مرحله جهان اسلام شخصیت و هویت گرفت .هویت بخشی به جهان اسلام نتیجه بحران بوسنی بود. ایران و مالزی خیلی نقش داشتند. آنجا ما در میدان بودیم. در مذاکرات هم بودیم. مالزی در میدان نبود ولی در مذاکرات بود. ولی در مقطعی ما آمادگی شرکت فعال در مذاکرات را نداشتیم و بر این باور بودیم که مذاکرات آرمان مردم بوسنی را به نتیجه نمی‌رساند و میدان تعیین کننده است. ما به عنوان عضو فعال گروه تماس از مذاکرات حذف شدیم و این ترکیه بود که در مذاکرات نهایی حضور پیدا کرد و میوه اش را چید. نهایتا پس از مذاکرات دیتون، بوسنیایی‌ها بسیار محترمانه از ما خواستند که میدان را هم ترک کنیم. به عبارتی در ابتدا در میدان بودیم در مذاکره هم بودیم و توانستیم کنفرانس اسلامی را مطرح کنیم. ولی به مرحله اساسی و پایانی مذاکره که رسید تابو بودن مذاکره ما را از بازی بیرون کرد. این نتیجه اش شد که ترکها میوه را چیدند. قدرتش را داشتیم ولی میوه را نچیدیم. در میدان بودیم ولی مذاکرات بدون حضور ایران پیش رفت و به بیرون رفتن ایران از بوسنی منجر شد. یعنی قدرت میدانی بدون مذاکره نتیجه نمی‌دهد.

گفت وگوی تمدن ها

طرح گفت وگوی تمدن‌ها در سازمان ملل متحد و نامگذاری سال 2001 به عنوان سال جهانی گفت وگوی تمدن‌ها نیز یک مرحله مهم است که هم مساله‌ای که مورد نیاز جامعه بین‌المللی بود را مطرح کرد و از طریق دیپلماسی آن را به نتیجه رساند. گفت وگوی تمدن‌ها صرفا یک ایده شیک نبود که دنیا از ان استقبال کند. بلکه یک ایده کاملا انقلابی بود. آمریکایی‌ها می‌رفتند که بگویند که ما توانستیم از طریق پایان تاریخ و یا جنگ تمدن‌ها که پایان تاریخ یعنی یک تمدن جهانی (در تضاد با گفتگوی تمدن‌ها) و اگر جنگ تمدنها باشد که دیگر گفت وگو معنا ندارد فلذا این پارادایمی که گفت وگوی تمدنها مطرح کرد یک چالش اساسی دربرابر آمریکا بود ولی به خاطر دیپلماسی موفق ما، آمریکا به آن تن داد و این نشان می‌دهد که آمریکا هر چه بخواهد به دست نمی‌آورد حتی در اوج قدرتش.

افغانستان پس از 11 سپتامبر

نمونه و مرحله بعدی افغانستان است. در افغانستان جمهوری اسلامی دوبال داشت و همزمان از آن استفاده کرد حضور در میدان و مذاکره. دوستی و همکاری من با سرلشگر سلیمانی هم در همان مرحله شروع شد. جمهوری اسلامی در طول بحران افغانستان بر اساس یک نگرش استراتژیک از اتحاد شمال حمایت کرد و هیچگاه دولت طالبان را به رسمیت نشناخت. فلذا در زمانی که قراربود افغانستان آزاد شود و بعد آمریکایی‌ها دخالت کردند تنها نیرویی که می‌توانست این کار را انجام دهد نیروهایی بودند که با ایران کار کرده بودند. اینجا ایران وارد مذاکره هم شد یعنی حضور جمهوری اسلامی در بن و نقش فعالی که در بن ایفا کرد. تا جایی که آمریکایی‌ها گفتند کنفرانس بن بدون حضور فلانی شکست می‌خورد. این تلاقی کار میدانی و مذاکره باعث شد تا منافع مردم افغانستان از دیدگاه ایران محقق شود

عراق پس از صدام

مذاکره تاثیرگذار بعدی ایران در مورد عراق پس از صدام بود. در عراق هم سه دور در ابتدای بحران مذاکره کردیم. البته بعدها هم مذاکراتی بود ولی من حضور نداشتم. من دو دور قبل از حمله آمریکا به عراق و یک دور بعد از حمله با مجوز با آمریکایی‌ها مذاکره کردم. طرح آمریکا در عراق اشغالی، استقرارحکومت نظامی ژنرال گارنر و بعدا حکومت طولانی پل برمر بود و دوستان عرب آمریکا نیز هدف حکومت بعثی منهای صدام را دنبال می‌کردند. لذا،ایران برای تقابل با این دو طرح، کار مشکلی در پیش داشت. اما جمهوری اسلامی ایران با ترکیب قدرت میدانی و مذاکره هوشمندانه، موفق شد تا طرحهای خلاف منافع مردم عراق و متضاد منافع ایران را برهم زند و با طرح موضوع "یک عراقی یک رای" فضای متفاوتی در عراق پدید آورد. در آن زمان، زلمای خلیل زاد، گارنر و خانم هیلاری من طرف آمریکایی مذاکره بودند. زلمای خلیل زاد در کتاب خود در مورد این مذاکرات می‌نویسند: ظریف به شدت پیگیر بعثی زدایی و تغییر بنیادین ساختار امنیتی عراق بود(در تقابل با طرح‌های کشورهای عرب دوست آمریکا)، اما خلیل زاد در این کتاب به شدت احساس تاسف می‌کند که چرا هشدارهای ظریف در مورد آینده عراق را جدی نگرفت.

ممانعت از ارجاع ایران به فصل هفت منشورسازمان ملل

قدرت مذاکراتی ایران در چند مورد موفق شد جلوی ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل برای قرارگرفتن ذیل فصل هفتم منشور را بگیرد. اغلب کشورهایی که ذیل این فصل قرار گرفته اند، با جنگ، تغییر رژیم و فشارهای جانکاهی مواجه شده‌اند. در ادامه به چند مورد آن اشاره می‌شود:

  1. آمریکا در سال 1980 و بعد از بحث گروگانگیری، تلاش کرد ایران را ذیل فصل هفتم منشور محکوم نماید که با تلاش‌های انجام شده و وتوی روسیه ناکام ماند.
  2. در سال 1988، دولت آمریکا کوشید به بهانه عدم پذیرش قطعنامه 598 ایران را تحت فصل هفتم منشور محکوم نماید. در این مورد، حتی روس‌ها به ایرانی‌ها گفتند که نمی‌توانند این قطعنامه را وتو کنند.در این قطعنامه،انواع تحریم‌ها علیه کشورمان طرح شده بود. روس­ها آمدند به ما گفتند که ما دیگر نمی‌توانیم در برابر قطعنامه دوم آمریکا مقابله کنیم و یک متنی را به ما دادند که عین قطعنامه 661 بود. یعنی انواع تحریم­ها را برای ایران گذاشته بودند.درآن دوران، ما با مذاکرات فشرده با سایراعضای شورای امنیت و ایجاد فضای مساعد سیاسی با بیان شفاف و دقیق دیدگاه‌های ایران در خصوص قطعنامه 598، توانستیم مانع موفقیت آمریکا شویم. از طریق نامه‌ای که به tantamount معروف شد مانع آن شدیم. ما پس از اجازه امام، یک نامه­ای نوشتیم و گفتیم که پذیرش طرح اجرایی دبیر کل به مثابه پذیرش قطعنامه 598 است. و بعد با اعضای شورا مذاکره کردیم و مانع قطعنامه تحریم شدیم.
  3. مورد سوم در موضوع هسته‌ای و در دور اول مذاکرات هسته‌ای بود که در سال 2004 (1383) اتفاق افتاد. آقای بولتن سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد بود و یک non-paper را میان اعضا پخش کرده بود که ما باید ایران را از آژانس به شورای امنیت بیاوریم. چطور مانع این شدیم؟ در آن زمان با مذاکرات پاریس و توافق پاریس مانع رفتن ایران به شورای امنیت شدیم. از این طریق توانستیم در زمان دولت اصلاحات مانع از تحقق آرزوی آمریکایی‌ها در وارد کردن بحث هسته‌ای ایران شویم.

مذاکرات هسته‌ای در سال 2003 میلادی (1382)

وقتی آژانس اولین گزارش را در سپتامبر 2003 میلادی داد که در ایران غنی سازی اعلام نشده وجود داشته است، بی بی سی نوشت که ایران باید برای اولین بار در تاریخ خود بین جنگ و تسلیم یکی را انتخاب کند. اینجا توانستیم با مذاکره مانع بشویم. با بیانیه تهران جلوی آن را گرفتیم. در مرحله بعد که قرار بود بر اساس بیانیه تهران برنامه هسته‌ای خود را اعلام کنیم ولی پی 2 را به هر دلیلی اعلام نکرده بودیم و بسیار برای ما گران تمام شد. اینجا هم با مذاکره بروکسل مشکل را حل کردیم و به همین ترتیب با توافق پاریس در آذر 83 به مرحله پایان دادن به پرونده هسته‌ای وارد شدیم و علیرغم تلاش بولتن برای بردن پرونده به شورای امنیت حتی مانع طرح پرونده در شورای حکام شدیم.

مباحث هسته‌ای پس ازبیانیه تهران

متاسفانه ناتوانی اروپایی‌ها در انجام تعهداتشان در سال 84 همراه با انتخابات ریاست جمهوری در ایران پرونده را وارد مرحله جدیدی کرد.  در این مرحله تکیه بر افزایش قدرت میدانی بود و بی‌توجهی به مذاکره. نتیجه آن هم قطعنامه‌های متعدد شورای امنیت از یک سو و افزایش تعداد سانتریفیوژها و توان هسته‌ای از سوی دیگر بود. لذا ناتوانی کنونی اروپایی­ها در انجام تعهداتشان مسبوق به سابقه است. در دوره 8 ساله دولت دکتر احمدی‌نژاد اعتقاد بر این بود که باید قدرت ساخته بشود. شاید به عنوان پشتوانه مذاکره. تلاش بر این بود. لذا داده­های آمریکایی­ها شد داده­های مذاکراتی و داده­های ما شد داده­های عینی. بالاخره آمریکایی‌ها توانستند آنچه را که بیش از 30 سال دنبال آن بودند و آن بالاترین اجماع سازی علیه ایران از طریق تحریم شورای امنیت آنهم در چندین قطعنامه در یک بازه زمانی 6 ساله بدست آورند. این اجماع امنیتی مهمترین دستاورد راهبردی آمریکا بود. فرصت پرداختن به جزئیات نیست. هدف من بیشتر از نشان دادن ارتباط بین قدرت میدانی و مذاکره بود.

مذاکرات برجام

اهمیت مذاکرات برجام برهم ریختن اجماع امنیتی علیه ایران بود که با اتکا به قدرت ملی و توانمندی‌های هسته‌ای توانستیم بازهم از طریق مذاکره آن را بشکنیم. اهمیت دستاوردهای راهبردی در مذاکرات برجام همین است و به همین دلیل است که اسراییل از ابتدا مخالف برجام بود و ترامپ هم آن را بدترین توافق تاریخ می‌داند. در تاریخ شورای امنیت هیچ کشوری نتوانسته از تحریم شورای امنیت سالم خارج شود، حتی آنها که تماماً به مطالبات شورای امنیت تن دادند. از رودزیا، آپارتاید، عراق، لیبی، یوگسلاوی، سودان و ... نتیجه یا فروپاشی بوده و یا حتی نابودی و چند پاره شدن کشور. ما در سایه اتکا به توان ملی و با استفاده از ابزار مذاکره توانستیم نه تنها تمامی تحریم‌های شورای امنیت را از بین ببریم بلکه حتی یک لحظه به قطعنامه‌ها عمل نکنیم و تمام توان هسته‌ای را که قطعنامه خواهدان نابودی (اراک و فردو) و لااقل تعلیق آن (نطنز و تحقیق و توسعه) بودند را حفظ کنیم. این دستاورد کوچکی نیست و مذاکره برای دستیابی به آن را نباید صرفا به دلیل بدعهدی آمریکا نکوهش کرد.

بحران سوریه

مرحله بعدی جنگ علیه افراط گرایی در سوریه است. امروز شرایط در سوریه این گونه است که  وزرای خارجه روسیه و آمریکا در پاییز 95 تصمیم گرفتند در سوریه آتش بس اعلام کنند، ولی نتوانستند و آتش بس آنها دوام نیاورد. سه ماه بعد، ما، روسیه و ترکیه با استفاده از قدرت میدانی ما و روسیه و با افزودن ظرفیت مذاکره و بهره گیری از قدرت میدانی در دیپلماسی توانستیم روند آستانه را شروع کنیم که توانسته دو سال خونریزی را تا حد زیادی کاهش داده و حتی متوقف کند و روند سیاسی را شروع کند. برای رسیدن به این وضعیت، شرایط میدانی حتما مهم و محوری بوده است ولی بدون دیپلماسی و مذاکره نمی‌توانستیم به این نتایج برسیم.  هر زمان هم که دیپلماسی و مذاکره را کنار بگذاریم احتمال تجدید خاطره تلخ بوسنی وجود دارد.  برای این که این واقعیت را درک کنیم لازم است نگاهی به 6 سال گذشته بیندازیم و فراز و نشیب‌ها را ببینیم. ما را در دوران قبل از برجام (حتی در دولت یازدهم) حتی در مذاکرات سوریه راه نمی­دادند. صرفنظر از وضعیت میدان. بدلیل اینکه در دنیا به یک کشور امنیتی تبدیل شده بودیم. حتی در ابتدای وزارت یک بار من را به اجلاس مونترو دعوت کردند و بعد دعوت را پس گرفتند. اما با تغییر شرایط بین‌المللی ایران، وضعیت ما در مذاکرات سوریه هم تغییر پیدا کرد. این وضعیت کاملا وابسته به شرایط میدانی هم نبود. اتفاقا در اوج ضعف دولت سوریه و شرایط نابسامان میدانی که حتی دمشق در خطر بود، نه تنها ما را برای مذاکرات دعوت کردند، بلکه در اجلاس لوزان ما تعیین کردیم چه کسانی بیایند. یعنی ایران از کشوری که به مذاکرات دعوت نمی­شد تبدیل شد به کشوری که تعیین می­کند چه کسانی در مذاکرات شرکت کنند. علت آن تغییر وجهه بین­المللی جمهوری اسلامی ایران بود. باید مراقب باشیم که وضعیت دوباره به شرایط قبلی برنگردد. حضور در صحنه مذاکره حیاتی است و می‌تواند شرایط خوب میدانی را نهادینه کند. بدون حضور در صحنه مذاکره، دستاوردهای میدانی که با رشادت مدافعان حرم و سردارانی همچون سرلشگر سلیمانی بدست آمده توسط دیگران هزینه می‌شود و ما در حاشیه قرار می‌گیریم.

با توجه به مباحث گفتمانی که در ابتدای مصاحبه فرمودید و بر مبنای تجربه مذاکرات متعدد جمع بندی حضرتعالی در مورد دلایل موفقیت جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی را چگونه جمع‌بندی می‌فرمایید؟

بطور خلاصه ایران امروز در سایه دستاوردهای انقلاب و به ویژه خوباوری و استقلال عملی و نظری به عنوان یک کنشگر در صحنه بین­المللی و نه صرفا موضوع کنش تبدیل شده است، لذا حضور در صحنه بین‌المللی و مذاکرات برای نهادینه کردن این دستاوردها ضروری است. بعضی‌ها در کشور هنوز ایران را به عنوان موضوع روابط بین­الملل می­دانند در صورتی که ایران امروز شکل دهنده جریانات است. ایران یک کنشگر است و به عنوان یک کنشگر معادلات معمول روابط بین‌­المللی برای ایران بسیار پرچالش‌تر است و منافع انتخاب‌های درست و استفاده بهینه از فرصت‌ها و توانمندی‌های میدانی بسیار بالاتر و به همین میزان خطرات رها کردن میدان مذاکره و یا اتکای صرف به میدان و یا مذاکره به مراتب بیش از کشورهایی است که نقشی حاشیه‌ای دارند.

تجربه چهل ساله انقلاب اسلامی بیانگراین واقعیت مهم است که دیپلماسی کنشگر، نقش مهمی در تحقق اهداف انقلاب اسلامی در برهه‌های حساس تاریخی ایفا کرده است. تجربه حضور فعال ایران در عرصه‌های مختلف بین‌المللی و منطقه‌ای نشان دهنده آن است که ایران در صورت کوچکترین غفلت و مسامحه، بایستی بهایی بپردازد که در مواردی غیرقابل جبران خواهد بود؛چون معادلات معمول در روابط بین‌الملل برای کشور ما در مقایسه با دیگر کشورها دشوارتر است. ایران به عنوان یک کشور ممتاز با رویکرد استقلال طلبانه و بدون متحد راهبردی، نه تنها در مسیر موج مسلط و غالب بین‌المللی حرکت نمی‌کند، بلکه مدعی طرح گفتمان جدید بوده و شکل دهنده مسایل و موضوعات بین‌المللی است.

یافته‌های تجربی و آکادمیک اینجانب در قطعنامه 598، مذاکرات صلح افغانستان، عراق، سوریه و برجام بیانگر این واقعیت مهم می‌باشد که ایران زمانی توانسته است اهداف گفتمان انقلاب اسلامی را محقق نماید که قدرت میدانی را با مذاکره و مبتنی بر رویکرد افزایش توان ملی و حضور فعالانه در صحنه‌های سرنوشت ساز بین‌المللی ترکیب و تکمیل نماید.

منبع: تابناک

کانال تلگرام


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ