۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سطح های مدیران» ثبت شده است

وظایف مدیر

وظایف مدیر

از اواخر قرن نوزدهم چهار وظیفه برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و نظارت برای مدیر تعیین کرده اند و غالب کتابهای مدیریت نیز بر مبنای این وظایف تدوین شده اند، هر چند امروز علاوه بر این چهار وظیفه، ایجاد زمینه لازم برای خلاقیت و وظایف دیگری نیز برای مدیر در نظر گرفته شده است.

وظایف مدیر را نام ببرید.

وظایف برنامه ریزی را توضیح دهید.

وظیفه سازماندهی را توضیح دهید

وظیفه هدایت را توضیح دهید.

وظیفه خلاقیت را توضیح دهید.

برنامه ریزی: سازمان برای تحقق هدفهایی ایجاد می شود و فردی باید این اهداف و وسایل نیل به انها را معین کند مدیر همان فردی است که چنین کاری را انجام میدهد.

وظیفه برنامه ریزی شامل تعریف اهداف سازمان، تعیین راهبرد تحقق این اهداف و ایجاد مجموعه ای از برنامه ها برای یکپارچه و هماهنگ کردن فعالیتها در جهت نیل به هدفهاست.

سازماندهی: وظیفه سازماندهی مدیر شامل تعیین وظایفی است که باید در سازمان اجرا شوند، مشخص کردن افرادی است که باید آن وظایف را انجام دهند و تعیین وظایفی است که می توانند با هم یک گروه شغلی تشکیل دهند. همچنین در این وظیفه مدیر تعیین می کند که چه کسی به چه کسی گزارش می دهد و تصمیمهای سازمان در کجا اتخاذ می شود.

هدایت: در هز سازمان افراد مختلفی کار می کنند. شغل مدیر ایجاب می کند که فعالیتهای این افراد را هدایت و آنها را با هم هماهنگ کند. مدیر با ایجاد انگیزه در یزر دستان فعالیتهای آنها را جهت می دهد، موثرترین مجاری ارتباط را انتخاب و تعارض میان اعضای سازمان را برطرف می کند و به این ترتیب وظیفه هدایت را انجام می دهد.

نظارت: وقتی هدفها تعیین ، برنامه ها تنظیم ، چارچوب سازمان طراحی و افراد مورد نیاز منصوب شدند و پس از آموزش انگیزه لازم پیدا کردند مدیر برای اطمینان از اجرای درست و به موقع همه کارها باید عملکرد سازمان را ارزیابی کند. عملکرد واقعی سازمان باید با هدفهایی که از قبل تعیین شده است مقایسه شود. اگر انحرافهایی از برنامه های تعیین شده مشاهده شود وظیفه مدیر است که آنها را اصلاح کند این فرآیند ارزیابی، مقایسه و اصلاح نظارت نامیده می شود.

خلاقیت: تغییرات سریع محیط پیرامون سازمانها موجب شده است که مدیران برای سازگاری با تحولات شتابان اندیشه ها راههایی نو برای اقدامات خود بیابند تا بتوانند در صحنه رقابت با رقبای متعدد دوام بیاورند و همچنین شرایطی در سازمان خود ایجاد کنند که امکان بروز چنین اندیشه هایی فراهم شود. از این رو امروزه ایجاد شرایط لازم برای بروز خلاقیت یعنی پیدایش اندیشه های نو یکی از وظایف مدیران در نظر گرفته شده است.

کپی برداری ازمطالب فوق با ذکر منبع بلامانع است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ

مدیران در هر سطحی

مدیران در هر سطحی که باشند و در هر نوع سازمانی که فعالیت کنند باید به مهارتهای خاصی مجهز شوند تا بتوانند در نیل به اهداف تعیین شده سازمان را یاری رسانند. سه مهارت اصلی را برای مدیران را تعریف و تعیین کرده اند که عبارت اند از مهارتهای ادراکی، مهارتهای انسانی و مهارتهای فنی. با توجه به سطوح مختلف مدیران، میزان وقتی کهخ هر یک از آنها به این مهارتها اختصاص می دهند متفاوت است.

مهارتهای ادراکی: این مهارتها توانایی هماهنگ کردن و وحدت همه ی فعالیتهای سازمان را به مدیر می دهند تا بتواند سازمان را به صورت یک کل در محیطی که آن را احاطه کرده است مشاهده ، و روابط متقابل بخشهای مختلف و چگونگی تاثیر تغییر هر قسمت در کل سازمان را پیش بینی کند.

مهارتهای ادراکی توانایی تحلیل موقعیت و تعیین ریشه مسائل و تدوین برنامه مناسب را به مدیر می دهند. این مهارتها خصوصا برای مدیران عالی سازمان که باید اهداق وسیع و برنامه های بلند مدت سازمان را برای آینده طرح ریزی کنند ضروری است.

مهارتهای انسانی: این مهارتها به مدیر امکان می دهند تا با افراد، در کنا آنها و به طور موثر با آنها کار کند. مدیران در همه ی سطوح به این مهارت نیاز دارند، چون برای نیل به اهداف سازمان به افراد داخل و خارج سازمان وابسته اند. مدیرانی که مهارتهای انسانی خوبی دارند می توانند نیازها و انگیزه های افراد را درک و آنان را تشویق کنند تا بدون نگرانی در تصمیم گیریها مشارکت داشته باشند.

مهارتهای فنی: این مهارتها به مغنی توانایی به کار بردن ابزار، شیوه ها و دانش مورد نیاز برای اجرای یک زمینه تخصصی است. جراحان، مهندسان ، موسیقی دانان و حسابداران همه ی دارای مهارتهای مربوط به زمینه های تخصصی خود هستند. مدیران عملیاتی یا خط اول بیشتر به این مهارتها نیاز دارند زیرا آنان به طور مستقیم با افرادی کار می کنند که ابزار و شیوه های تخصصی ویژه خود را به کار می برند.

کلیه مطالب فوق با ذکر منبع بلامانع است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ